نظر من

دیشب تا دیر وقت بیدار بودم داشتم تو نت می گشتم ببینم اینجا(ایران)چه خبره؟؟  

من یه اعتقادی داشتم و دارم اگر چه بدبینانست ولی تا حدودی داره به واقعیت بدل می شه 

 خب بذارین از اول مرور کنیم 22بهمن ماه سال 57 نظام قبلی از هم پاشید و انقلاب پیروز شد. انقلابیون متشکل از گروهها و افکار و عقاید مختلف بودند که از فردای انقلاب خودشون رو تحت احزاب معرفی کردند. 

 وقتی انقلاب شد گروه اول که مخالف انقلابیون بود حذف شد این گروه سلطنت طلبان بودند اونا یا به خارج فرار کردند یا به گوشه ای خزیدند و خودشون و تو اون هرج و مرج قایم کردند یا بزرگانش اعدام شدند.(۱) 

 هیچ کس نبود که حذف اونا رو رد بکنه همه انقلابیون مصمم به حذف این گروه بودند بعد از اینکه نوبت حکومت رسید درگیری بین خود انقلابیون شروع شد این درگیری اگر چه بیشتر نشان دهنده آزادی بود که انقلاب به ارمغان آورده بود ولی بعدها ضمینه سازحذف گروه های دیگر (اینبارخود گروه های انقلابی) شد مثل حذف طالقانی ها,شریعتمداری ها,شریعتی ها,بازرگانها,مفتح و قطب زاده ها,بنی صدرها, مطهری ها و بهشتی ها و ... .(۲)

 همه این حذفیات در دهه اول رخ داد و همه فکر می کردند بعد از یک دهه حذف دشمنانمان به آسودگی می رسیم و حالا زمان رسیدگی به کشور ولی زهی خیال باطل!  

کارگزاران در زمان هاشمی و اصلاحات واصولگرای در زمان خاتمی تشکیل شدند تا بلکم مردم تا حدی بدبینی رو نسبت به نظام تک حذبی(۳) از دست بدهند که خوب درستم بود. 

 ولی کارگزاران و اصلاحات زیادی خودشونو جدی گرفتن و اصولا یادشون رفت که برای چی تشکیل شدند و خودشون برای خودشون نظریه صادر کردند و دنگ وفنگشون زیاد شد طرفداراشونم زیاد شد . 

ولی زیاد دوام نیاورد و امسال حذف این گروهها که خودشون زمانی مقربترین افراد بودند و اصولا به فکرشون خطور نمی کرد این اتفاق براشون بیوفته در شرف وقوع هست اما باید قبول کنیم 30 سال درون نظام بودند اونها رو اونقدر ریشه دار کرده که حذفشون به این راحتی ها نیست ولی غیر ممکن هم نیست . 

اما ماجرا همینجا تموم میشه ؟جواب نه هستش تازه اول کار تنها گروه باقی مونده (اصولگرایان)در صحنه هست اونها هنوز باقی موندن و دوباره برای اینکه مردم رو به جنب و جوش بندازن و ادعای یک مملکت چند حذبی رو و آزاد رو جامعه عمل بپوشانند برای همین خواسته یا نا خواسته به دو گروه تبدیل شدند که از هم دیگه انتقاد می کنند تا بگن جو انتقاد بازه! 

 این گروه هم مانند گروهای دیگه گاهی خودشونو زیادی جدی می گیرند و فراموش می کنند که بابا دارن نمایش بازی می کنند نباید اینقدر بی محابا عمل کنند چون خودشون تصمیم گرفتند که به هم بپرند دلیل نمیشه هر کاری دوست دارن بکنن. (۴)

 ولی یه عده از این گروه ناخواسته(یعنی بدون هماهنگی قبلی)قبل از انتخابات از همه جا بی خبرخواستار پیروزی جناح مقابل خود یعنی موسوی و طرفدارانشون بودند به جای هم گروه خودشون احمدی نژاد! واینجا جایی که گروه های به وجود آمده از یک گروه واحد اختلافاتشون بالا می گیره و زیادی خودشونو جدی می گیرند درست مانند گروههای دیگه که تا حالا حذف شدن ! 

پس اعتقاد من اینه که یکی از این گروه حذف میشن و اینجا باید بگم دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره! 

 اون موقع آیا مهره ای باقی خواهد ماند که نظام بخواد دوباره با اونا بازی کنه ؟  

پ.ن: 

(۱)اونایی الان سنشون بیشتر از ۴۵ باشه روزنامه های اون زمان رو به خاطر دارن که فقط عکس اعدام شدگان رو چاپ میکردند.البته در دهه ۶۰ هم این اتفاقات افتاد 

(۲)کنار هم نوشتن این افراد به معنی این نیست که مرام یکسانی داشتند و اینکه اسم افراد رو جمع بستم منظورم  تفکرات اونا و در واقع مریدان و افراد منتصب به اونا بودند نه فقط خود اشخاص.   

(۳)از بین اون همه جناح و گروه سیاسی در۱۲ فروردین ۵۸ فقط یک حزب اسمش تو برگه رای نوشته شد اونم حزب جمهوری اسلامی بود.

(۴)یه جایی گفته بودن پریدنهای این گروه بیشتر شبیه جنجالهای روزنامه های زرد هست.

نظرات 7 + ارسال نظر
مری جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://marie19.blogfa.com

سلام .. مرسی اومدی تولدم
کادو ماشینو که خوب پیچوندی ..........
این گل هم همونیه که از پارکه محلمون چیدی دیگه........آره واقعا کف کردم
راستی من یه سوال برام پیش اومد وقتی آپتو خوندم
البته یه جاهاشو نفهمیدم ولی اصلا چرا از همون اول که انقلاب پیروز شد این حزبا تشکیل شدن؟

سلام
هر جاشو نفهمیدی بپرس چون من با این پیش فرض مینویسم که بقیه جزئیات رو میدونند
اگر بپذیریم حزب در هر کشوری علاوه بر اینکه نشانه آزادی سیاسی نشانه تفکرات و نگاه های مختلف موجود در یک کشور هم هست پس احزاب برای این به وجود میان چون تفکرات مختلفی وجود داره و وقتی انقلاب شد فضای بسیار باز آزادی بیان به وجود اومد که این خود نیز جز علل به وجود اومدن تفکرات مختلف و ابراز وجود اوناست
انقلاب توسط یک گروه به ثمر ننشست بلکه تفکرات مختلفی درش سهیم بودن این افراد و گروهها بعد از انقلاب برای ابراز وجود و اینکه ما هم هستیم به وجود اومدن و طبیعی هم هست یک انقلاب که با شعار آزادی اومده بود باید اونارو- هر چقدر هم ظاهری-اونو بپذیره
البته همه اونو اول انقلاب به وجود نیومدند بعضیا قبل از انقلاب هم بودند مثل توه ای ها و مجاهدین
دو حزب درست بعد از انقلاب به وجود اومدن ۱-حزب جمهوری اسلامی متعلق به طیف آیت الله خمینی ۲-حزب جمهوری خلق مسلمان متعلق به طیف آیت الله شریعتمداری
بقیه به مرور به وجود اومدن اول در قالب گروه هایی نظراتشون و می گفتند بعد ها به عنوان حزب خودشونو معرفی کردند بعضیا هم فقط در قالب گروه ها باقی موندن که الان از هیچ کدوم در داخل اثری نیست (به جز نهضت آزادی که اونم از طرف حاکمیت به رسمیت شناخته نشده و همیشه تحت فشار)
بازم اگه ابهامی وجود داشت بگو

ســـــعید جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.2elve.net/

سلام
دوست یا دشمنش زیاد مهم نیست!
مهم اینه که خوش حالم از آشنایی تون.
ممنون.
موفق باشید/

سلام
ممنون منم از شما از آشنایی با شما خوشحال شدم

فرهاد جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ب.ظ http://love.blogfa.com

می دونی چیه داداش کلا جهان سوم یعنی همین.یعنی گربه نشون.
موفق باشی ممنون که بهم سر زدی

سلام
بله درسته!ولی عاقبت هر انقلابی همینه به نظر من حالا تو جهان سومش که دیگه میشه نوبر!!!!
منم ممنونم که بهم سر زدین

فافا شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.fafa.titrblog.com

سلام
فقط میگم سیاست جیزه ه ه ه ه
منو چه به سیاست
ولی خب باد گفت
ایرانه دیگه
حکومت عدل علی داره
حذب و اینا رو هم ولش
حذب فقط حذب فافا :دی

سلام
ممنون از تذکرت
حالا حذب واینا رو ولش یا حذب فقط حذب فافا؟؟؟

باکتری(لطفا به چیزهایی که نمی گم گو شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ق.ظ http://alyosha.blogfa.com

سلام دشمن عزیز! منظورم از چیزیهایی که نمی گم اون چیزهایی که همیشه ته یک نوشته معلومه اما نوشته نمی شه...یک جور احساسه که نمی شه تویه متن پنهان کرد! هرچند می شه خیلی از حقیقت هارو توی یک متن ننوشت...من می خوام از تو نوشته هام خواننده این احساس را بخوانه چون هیچوقت نمی توانم اون را شرح بدم.
البته این به طرف مقابل هم بستگی دارد که چه چیزهای ننوشته ای را از توی یک متن می توانه بخوانه...
پی نوشت: بعضی از گفته ها خیلی جرات می خوان که گفته بشن.
پی نوشت:بعضی از ننوشته ها خیلی جرات می خوان تا فهمیده بشن.

سلام
دقیقا باهات موافقم
اما همینطورم خودت اشاره داشتی به طرف مقابل هم بستگی داره اون شاید نمی تونه همه نگفته هات رو درک کنه
آیا به نظرت لازمه همه شو درک کنه؟اگه همشو نفهمه(شاید جرات نداره)مشکلی پیش میاد؟مثل اینکه قسمتی از یک پازل رو نداشتی باشی آیا می فهمی پازل دقیقا چیه؟

باکتری بهداشتی شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.alyosha.blogfa.com

ذهن همیشه تکه های خالی پازل را خودش می سازه ..حتی اگر غلط باشه...بعضی ها بنا به طرز فکرشون پازل را خراب می کنن بعد فکر می کنن متن بدیه...یا سطح پایینه...بعضی ها هم خیلی خوب اونو می چینن و فکر می کنن پازل فوق العادس!

باکتری بهداشتی دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ب.ظ http://alyosha.blogfa.com

شرمنده من نمی توانم ذهن را تعریف کنم فقط می توانم بگم چیکار می کنه. ( این به این بستگی داره که ازش بخوای چی کار بکنه) پس من هر چی بگم نمی فهمی من واقعا چی می گم مگر اینکه یک چیز ازش بخوایم...بخوایم یک چیزو بگیم.

خب بزار به جای تعریف یه چهار چوب برای ذهن تعیین کنیم تا بدونیم چیه؟
من یه چهارچوب می گم اگه قبول کردی بگو اگه نه سعی کن خودت یه چهار چوب براش بگی
ذهن قسمتی از انسان هستش که شمامل افکار و منطق و تفکرات و اندیشه های اونه.ذهن یعنی انسان منهای احساسات و جسم و معنویات(اگه بهش اعتقاددشته باشی)
خب تو گفتی "وقتی ازش چیزی بخوایم "خب کدام قسمت یا کدام بعد از ما باید از ذهن بخواد؟؟؟
البته اینجا یه مشکلی هم وجود داره که ما اونچیزی رو که می خوایم ذهن به ما میده نه اون چیزی که هست!!!
خوشحال میشم نظرت رو بدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد