اجازه بده

تو فردا می میری 

 فردا دیگه تو این دنیا نیستی 

 این روز یا شب آخرین روز و شب توست  

هر عقیده و اعتقادی داری همه رو بی خیال هر جا هستی هر مسندی داری و ... همه رو بریز بیرون چون به دردت نمی خورن 

 باید سعی کنی این آخرین روزها و شب ها رو آزاد باشی و هر کاری دوست داری بکنی 

 عزرائیل اومده بالا سرت گفته 24 ساعت فرصت داری بعدش می فرستمت اونور  

یا با خدا یه تخت نبردی چیزی زدی قرار شده این 24 ساعت رو آزاد باشی حتی اگه قتل بکنی حتی اگه انسانی رو نجات بدی فرقی نمی کنه تو حساب کتابات محاسبه نمیشه 

 پس خودتی و خودت هر کاری دوست داری بکن  

اجازه بده پاهات تورو هر جایی می خوان ببرن با هر سرعتی که دوست داری بپر و ...  

با دستات هرچی دوست داری رو بگیر لمس کن اهدا کن یا با بازوهات در آغوش بکش....  

با چشمات هرچی دوست داری هر چه می خوای رو ببین این اخرین فرصت توست.....  

اجازه بده احساسات بر تو حاکم بشن اگه حس دوست داشتن داری دوست بدار اگر نفرت اگر هوس و اگر غم و خنده و ... بزار بر تو چیره بشن  

می خوای داد بزنی داد بزن می خوای سکوت کنی سکوت کن و .... 

 آزاد بدون هیچ قید و بندی رها بدون هیچ وزنه و زنجیری...اجازه بده حس کنی آزادی رو ...  

حتی اگر فقط برای یک روز یا یک شب باشد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد